بهمن رجبی - عصیانگری که باید شناخت

lموسیقی ظریف ترین ، حساس ترین ؛ و در یک کلام ، انسانی ترین شاخه هنر است « بهمن رجبی»

بهمن رجبی




















3 سال و نیم بیشتر نداشت كه در كوران جنگ جهانی دوم، پدرش را ازدست داد و به قول سعدی «در خردی از سربرفتش پدر» و طعم تلخ یتیمی چشید. توجه مادر، عشق به ریتم و نوازندگی را در او بارور كرد. در سال ۱۳۲۸ به كلاس استاد حسین تهرانی رفت...

بهمن رجبی، متولد ۷ اسفند ۱۳۱۸ رشت.

نوازنده و مدرس تنبك، سخنران و مؤلف نظام موسیقی ایران .

خودآموخته و بهره برده غیرمستقیم از مكتب استادان گذشته و بیش از همه امیرناصر افتتاح.

دارای بیش از ۳۵ سال سابقه آموزش، نوازندگی و سخنرانی درباره جنبه های مختلف تنبك نوازی و تألیف كتاب ها و مقالاتی دراین زمینه.

از آثار: كتاب های «تنبك و نگرشی به ریتم از زوایای مختلف» در دو جلد

که کتاب دوم تحقیقی وی مشتمل بر سه فصل است:

1-    آیا در رشته ی تنبک نوازی هر نوازنده الزاما هنرمند هم است؟

2-    رد تحریم موسیقی در تشیع.

3-    جامعه شناسی ریتم.

و «دوجلد كتاب آموزشی وی در زمینه «هنر والای تنبک نوازی» برای دوره ابتدایی تا فوق عالی با استفاده از روش نت نویسی یك خطی ونوارهای «دونوازی تنبك و تار» (همراه اسدالله حجازی) و گفت و گوی چپ و راست.

بهمن رجبی تکنوازی ودو نوازی تنبک و همکاری با سازهای ملودیک را از سال 1350 نشان داده است.آخرین اجرای تکنوازی، گروهنوازی خود را با سازهای ملودیک در سال 1384 با ارکستر ملل به رهبری پیمان سلطانی اجرا کرده که طی آن از تکنوازی ( که تجسم ریتمیک قسمت اول قطعه ی موتسارت بود ) با تنبک نوازی خود ، قطعه را نیز پیاده کرده است.

یکی از قطعات معروف تنبک نوازی که مطعلق به بهمن رجبی است قطعه ی معروف به گفتگوی چپ و راست است که در کتاب عالی و فوق عالی وی موجود است.

او در دو کتاب آموزشی خود قطعه ای از قطعات ملودیک موسیقی ایرانی را با ریتم تجسم کرده است مانند: قطعه ی ( در قفس ) که نغمه ای است از ابولحسن صبا .

و نیز از دیگر قطعات او قطعه ی زیبایی که انسان را به یاد کودکی می اندازد قطعه ی - اتل متل توتوله - است.

بهمن رجبی وابسته به هیچ یک از نهادهای موسیقی - چه دولتی و چه غیر دولتی - نبوده ودر آینده نیز نخواهد بود!

بهمن رجبی در مورد تکنوازی تنبک معتقد است که یک نوازنده باید : اول : قدرت اجرایی و دوم : ظرافت اجرایی را داشته باشد. که در پس وپشت آن ، خلاقیت آشکاری نهفته است. به عبارت دیگر تار قدرت و پود ظرافت.

در مورد مکتب بهمن رجبی قابل ذکر است که بگویم یکی از تکنیک های این مکتب این است که عکس و بر گردان ، خیلی از قطعات موجود در کتابهایش هم نوشته و می نوازد.

 

یکی دیگر از ویژگی های مکتب وی این است که میزان هایی از گذشتگان گرفته و آن را به زیبایی هر چه تمام تر بسط و گسترش داده که نمونه ی آن هشت میزان از میزان های زنده یاد... ( امیر ناصر افتتاح ) است که آنها را بسط و گسترش داده و سه قطعه ی مستقل بوجود آورده است.

 

از کارها ی بزرگی که بهمن رجبی برای تنبک نوازی ایران انجام داده است ساخت ریزهای شانزده گانه است ؛ و یکی دیگر ، بسط و گسترش ریتم های مطربی است توام با ظرافت که زمان آن حدود 12 دقیقه است.

 

او زنده یاد... حسین تهرانی را به عنوان پدر تنبک نوازی و از زنده یاد... امیر ناصر افتتاح به عنوان معلم بزرگ تنبک نوازی ایران یاد می کند.

بهمن رجبی، دارد به هفتاد و یک سالگی نزدیك می شود. با نیروی یك پنجاه ساله توانا و پرشور، با بی باكی و صراحت همیشگی اش كه سن و سال نمی شناسد. این تراكم ایمان به كار خود و اعتقاد به آرمان و زندگی ای     « بهمن گونه و رجبی وار»، از او شخصیتی قابل احترام ساخته كه دوستان به كنار، دشمنان و معاندان او نیز مجبور شده اند درباره آن به حرمت سخن بگویند و از پایمردی او در راه خویش، آسان نگذرند.

بهمن رجبی، رسیدن به این جایگاه را به قیمت تحمل تنهایی (در سطح حرفه ای و بین موسیقیدانان) و با رنج بسیار، پرداخته است. او نه یك تنبك نواز چیره دست به مفهوم عادی و معمولی خود، بلكه یك مبلغ معتقد و مصر به حفظ و پاسداشت ارزش های ذاتی ریتم در موسیقی ایران و تنبك نوازان در این نظام موسیقایی است. این خصلت به اضافه تألیفات خرد و كلانش، مرتبه او را فراتر از این برده كه درحد یك نوازنده صرفاً چیره دست ارزیابی شود.

برای دریافت ارج و مقام بهمن رجبی در هنرش، باید به موازات شنود هنر تنبك نوازی او، به سخنان و اندیشه هایش توجه جدی كرد و پای صحبت او نشست و البته شرایط و مقتضیات جامعه موسیقی ایران (بخوانید تهران و دو سه شهر دیگر) را نیك شناخت. اشخاصی كه بخواهند بعدها كتابی درباره زندگی و هنر او بنویسند، به هیچوجه بی نیاز از این بررسی و مطالعه نخواهند بود.

۳ سال و نیم بیشتر نداشت كه در كوران جنگ جهانی دوم، پدرش را ازدست داد و به قول سعدی «در خردی از سربرفتش پدر» و طعم تلخ یتیمی چشید. توجه مادر، عشق به ریتم و نوازندگی را در او بارور كرد. در سال ۱۳۲۸ به كلاس استاد حسین تهرانی رفت. دفعه اول بود و دفعه آخر هم شد. راه او، راهی تكروانه بود. در بیست و دو سالگی كه از خدمت زیر پرچم برگشته بود، خودآموختگی و نوازندگی خود جوش را ادامه داد و در ۲۵ سالگی، سال ۱۳۴۳ با هنرمند بزرگ و خلاق تنبك، امیرناصر افتتاح آشنا شد و نزد او به آموختن نشست. این دوره چهارماه بیشتر طول نكشید ولی تأثیر عمیقی روی شخصیت و تكنیك نوازندگی او گذاشت. به طوری كه هنوز هم، مستقیم وغیرمستقیم، بارها بیان كرده كه «فقط مدیون امیرناصر افتتاح» است.

بهمن رجبی، برآمده از بطن فقر و رنج، راه خود را هموار كرد، تحصیل را ادامه داد و در رشته كشاورزی فارغ التحصیل شد. در بیست و پنج سالگی به استخدام بانك كشاورزی درآمد و دو سال بعد (۱۳۴۵) ازدواج كرد. حاصل این ازدواج دو پسر (بابك و مزدك) است. رجبی هیچوقت نوازنده ای به رسم معمول زمان «مطیع و رام و سربه راه و حرف شنو» نبود. عصیان بر علیه ظلم و بی عدالتی در او ذاتی بود و او هیچوقت از ذات خود فاصله نگرفت. نتیجه همان كه در سال ۱۳۴۹ براثر «مشكلات سیاسی» از بانك كشاورزی اخراج شد. مخالفت با رژیم شاه در آن زمان بین روشنفكران عادی بود اما بین موسیقیدانان كه عموماً به جماعتی محافظه كار و خطرگریز و «صلح كل» نامیده شده اند، چنین مخالفت هایی اصلاً رایج نبود بلكه سازش با وضع موجود و تلاش درجهت جلب منافع مادی بود كه ارجح شمرده می شد. نتیجه هرچه بود، رجبی دیگر به كاردولتی برنگشت و زندگی «بهمن گونه و رجبی وار» او از آن زمان شكل گرفت.

او هنرمندی بود برخلاف جریان آب. به شب نشینی و مطربی نمی رفت، از ارباب قدرت بیزار بود، از تعارف و حفظ ظاهر به قیمت ریاكاری نفرت داشت و صراحت تلخش دشمن تراش بود، اهل مطالعه بود، ورزش حرفه ای را برگزیده و كوهنوردی همیشگی بود. بیشتر سخنرانی می كند تا این كه بنوازد و مجلسیان را محظوظ كند. فراتر از آن، اندیشه هایش را می نوشت و با قرض و قوله هم كه شده، منتشر می كرد. بعد از انقلاب كه هنر موسیقی درجامعه با دشواری هایی بسیار مواجه بود، بهمن رجبی به مشاغل سخت بدنی مردانه تن داد و شرف تنبك را به مجالس عیش و نوش پنهانی، نفروخت.

بین سالهای ۱۳۶۳ تا ،۱۳۶۸ از بهمن رجبی در جامعه موسیقی هیچ خبر و اثری نبود، تا این كه دوباره با برنامه ای مركب از سخنرانی و كنسرت به میان آمد. حالا دیگر پنجاه ساله بود و مویش داشت خاكستری می شد ولی انرژی و سرسختی همچنان پابرجای می نمود.

دوباره تنبك نواخت و انگشتان توانایش شورآفرید و مشتاقان جهان را به دنبال خود كشانید. از اسفند ،۱۳۶۸ یعنی از پنجاه سالگی به بعد آموزش تنبك را منحصراً از روی كتاب و مكتب شخصی خود آغاز كرد و ده سال بعد، درحالی كه صدها نسخه كپی غیر قانونی از كتابش اسباب سودآوری برای ناشران زیرزمینی شده بود، رضایت داد كه به صورت رسمی چاپ و منتشر شود و این درحالی بود كه چندی پیش از آن، مجموعه جزوه های آموزشی او به نام فرد دیگری منتشر شده بود! با این حال، نتیجه حیرت آور بود و درمدت كوتاهی از چاپ اول به چاپ پنجم رسید. درحالی كه متدها و دستورهای دیگری نیز در هنر تنبك نوازی از استادان گذشته و حال به فراوانی در دسترس بود.

این كتاب آموزشی با استفاده از روش نت نویسی یك خطی تحریر شده است. در تنبك نوازی روش سه خطی نیز وجود دارد ولی در مكتب رجبی، وضع متفاوت است. كتاب اول ایشان، آموزشی و كتاب دوم، «تحقیقی» است كه به گفته خود او، مشتمل بر سه فصل است: «آیا در رشته تنبك نوازی هر نوازنده ای الزاماً هنرمند هم هست؟» و... و «جامعه شناسی ریتم»، كه رجبی با بیانی از طنز تلخ می افزاید «پس از مرگ من، یعنی هشتاد ونه سال و دو ماه و یازده روز دیگر به زیور طبع آراسته خواهد شد!»

كتاب مشهور او «تنبك و نگرشی به ریتم از زوایای مختلف» است. این كتاب را می توان مانیفست یا قطعنامه زندگی بهمن رجبی دانست. او نخستین (و تا امروز تنها) تنبك نوازی است كه از زوایای گوناگون به جایگاه ریتم موسیقی و جایگاه هنرمند تنبك نواز در موسیقی در تاریخ ایران پرداخته و از این ساز مهجور و مظلوم دفاع كرده است. سی سال پیش وقتی كه او اندیشه هایش را می نوشت، تنهای تنها بود و هنوز هم وضع همان است و تغییری دیده نمی شود. این راهی بودكه او برگزید وگرنه با تكنیك عالی و شدت فراگیری كه او داشت، اگر می خواست، به راحتی می توانست زندگی های پر از منفعت طلبی و شادخواری و عافیت جویی داشته باشد. ولی او حتی یك روز به این طرز زندگی دل نداد و انگار سالها رنج و بی آشیانی و مبارزه بر تثبیت جایگاه ارجمند تنبك و تنبك نواز در میان جامعه موسیقی، او را آب دیده تر و مصمم تر كرده است. او در این ۳۵ سال فعالیت مستمر، هیچ گاه به خاطر كنسرت، پژوهش و سخنرانی و تك نوازی حاضر به دریافت وجهی نشده و از راه تنبك نوازی، جز شهریه تدریس (كه آن هم به قول حافظ: گاه هست و گاه نیست!) محل معاش دیگری نخواسته كه داشته باشد. وجود او، یك تنه و تنها، حیثیتی را برای تنبك نواز فراهم آورده كه در نسل او، نظیر و همانندی نداشته است.

بهمن رجبی، نوازنده ای صاحب ابتكار و اندیشه است. او به شیوه های سنتی تنبك نوازی مسلط است ولی خود را در چارچوب آنها محدود نكرده است. همیشه می گوید اگر ما به كار پیشینیانمان چیزی اضافه نكنیم، در حقیقت كاری نكرده ایم وجه مشخصه اصلی كار بهمن رجبی، تلاش او برای «روایی كردن» هنر تنبك نوازی است. در وهله اول، او با این ساز كوبه ای كه وظیفه اش تاكنون تنها حفظ ریتم بوده، برخوردی كرد كه شایسته یك ساز ملودیك بود. او می خواست ملودی را با ریتم مجسم كند و برای بیان كامل این ایده از هیچ تمرین مشكل تكنیكی فروگذار نكرد. كار او بسی مشكل تر از دیگر نوازندگانی بود كه تنها به حفظ قالب ها و شگردهای تنبك نوازی سنتی اصرار می ورزیدند و یا حداكثر خرده تكنیك ها و یا خرده شگردهایی شخصی را بر آن می افزودند.

رجبی كار آنها را محترم می داشت ولی راهی بسیار متفاوت را برگزیده بود. او برای «روایت گر» ساختن تنبك تك نواز، ابتدا از ملودی های مشهور و تصنیف های قدیمی و قطعات كلاسیك موسیقی ایرانی بهره گرفت و با سالها تمرین آنها را طوری نواخت كه شنوندگان با شنیدن آنها بی اختیار به یاد آن ملودی ها و قطعات معروف می افتادند. قطعاتی مثل: به زندان، در قفس، زرد ملیجه، رنگ ناز و ضربی هایی مثل «اكبرآباد رفته بودی...»، «اتل متل توتوله» و حتی بسیاری از قطعات نوحه خوانی و سینه زنی كه بین مردم تهران قدیم، شناخته شده بود. این ایده او بسیار مورد توجه كامبیز روشن روان، آهنگساز مطرح زمان ما قرار گرفت و او این تلاش و ایده رجبی را تحسین كرد. ویژگی دیگر هنر تنبك نوازی (و تك نوازی) او، استفاده از یك موتیف(جمله) ریتمیك و بسط و گسترش آن در طول یك قطعه تألیف و نوشته شده است. به قول یكی از آهنگسازان بزرگ: «رجبی فقط تنبك نوازی نمی كند بلكه برای تنبك كمپوزیتوری می كند و قطعاتی به فرم های معنی دار می نویسد.» رعایت نوعی «زنگ تكرار مطلب» مثل قافیه در شعر، استفاده از انواع و اقسام ریزهای ابتكاری (۱۶ نوع) و توانایی در ایجاد سونوریته های متنوع با انگشتان هر دو دست در تمام نواحی تنبك، از ویژگی های هنر عالی تنبك نوازی اوست. تمام این تكنیك ها و شگردها به هنگام اجرای او با صدادهی ای شمرده، تمیز و بدون شلوغ كاری به گوش می رسند. او به محتوای جملات ریتمیك و اجرای صحیح و پاكیزه آنها و اندیشه نه به اجرای حركات بی محتوای چشم پركن و محیرالابصار (!) و صحنه گیر كه دون شأن هنرمند واقعی است. از دیگر تكنیك های ابداعی بهمن رجبی می توان از فن «عكس و برگردان» نام برد كه براساس اصول ریاضی تدوین شده و قطعه ای كه با این ذهنیت نوشته شود، قابلیت از بر شدن و به حافظه سپردن را پیدا می كند. بیشتر این تلاش های ۳۵ ساله و بلكه تمام آنها در جهتی متفاوت با سنت های جا افتاده تنبك نوازی و عادات متعارف این هنر است كه گوش های اكثر اهل موسیقی با آن آشنایی دارد. شنیدن تك نوازی بهمن رجبی مثل خواندن یك متن جدی است كه باید برای آن وقت گذاشت و با ذهنیت آموزش دیده به درك آن نشست.

قطعاتی چون «گفت وگوی چپ و راست»، «ریتم های مطربی»، «دونوازی برای تنبك» و... گویای این ذهنیت و توانایی او هستند. در سی.دی «گفت وگوی چپ و راست»، شاهد یكی از تجلیات اخلاقی و خوی بهمن رجبی هستیم كه شاید از هیچ استاد دیگری این كار برنیاید. در این سی.دی كه نام یكی از معتبرترین قطعات رجبی را بر خود دارد، یك تراك حاوی دونوازی او و شاگردش فربد یداللهی است و پنج تراك دیگر، تك نوازی فربد یداللهی است كه نامش همطراز استادش (روی جلد) و تصویرش هم دوش و همساز استادش (در بروشور) چاپ شده و بهمن رجبی برای او، شرح احوالی سراسر مهر و تشویق و عشق، در اندازه ای سه برابر شرح احوال خودش ، را امضا كرده است. چنین سعه صدر و بلندنظری در هیچ كدام از اساتید امروز دیده نشده است بلكه موارد بر عكس آن كه گاه بسیار دل آزار هم هست، بارها و بارها دیده شده است. رجبی در این بروشور می نویسد: «درمورد دونوازی این آلبوم (گفت وگوی چپ و راست) سالها در محافل مختلف بحث و گفت وگو شده است. اجراهای مختلفی هم با آقایان ناصر فرهنگ فر و مرتضی اعیان (به عنوان تنبك دوم) داشته ام كه هر یك طعم و بوی خود را دارد و در این آلبوم شكل متفاوت و كاملاً تكامل یافته این دونوازی را با یداللهی می شنوید. در مورد تك نوازی های این آلبوم كه به خواست من توسط یداللهی اجرا شده، یادآوری چند نكته ضروری است: اول، ابداع ریزی است كه من بعد از ریزهای شانزده گانه ام، ریز هفدهم نامیده ام و در جای جای قطعات به گوش می رسد. دوم اجرای تكنیك ها و فرم هایی است كه برای نخستین بار و بدون دستكاری در ساختمان فیزیكی تنبك اجرا می شود. سوم پرمحتوا بودن قطعات و تنوع تركیب های به كار گرفته شده و انسجام و ظرافت و ارتباط صحیح میزان ها و به خدمت گرفتن تكنیك توسط ریتم است كه امروزه بیشتر شاهد آن هستیم... بارها در سخنرانی های خود گفته ام در این مكتب همه شاگردان آزاد هستند و من به عنوان معلم، شاگرد تربیت می كنم نه مقلد».

تازه ترین اجرای بهمن رجبی در سه شب كنسرت «اركستر ملل»(به رهبری پیمان سلطانی) در تالار بزرگ تئاتر شهر بود با اجرای ریتمیك قطعه مشهور «موسیقی كوچك شبانه» اثر ولفگانگ آمادئوس موتسارت كه توانایی و قدرت اجرای او نشان داد «هنوز دود از كنده بلند می شود». رجبی زندگی را بدون تجلیات عشق و هنر، هیچ می داند و در راه اعتلای هنر و اعتلای شخصیت هنری و اجتماعی تنبك نواز، هنوز هم از هیچ كوششی فروگذار نمی كند. او نمادی زنده از وفای به عهد و آشتی ناپذیری و یگانگی سخن و زندگی است كه برایش نمی توان مشابه و نظیری با این مختصات یافت.

مطلب را با یکی از جملات کوتاه وی تمام میکنیم :

ومن میگویم که بایستی از دریچه ای به عظمت آفرینش به ریتم نگریست.

 

 

منبع


جهت مشاهده آثار و مطالب به منوی وبلاگ مراجعه کنید


                                                                       
                                                                      

                                                                        بهمن رجبی در :











گزارش تخلف
بعدی